در شهرکوچک «دَرَق» دامداری و کشاورزی چندانی جریان ندارد که مردان و زنانش را مشغول و سفرههایشان را پررونق کند. اینجا حتی بعضی مردان هم که سرپرست خانواده بودند با بیکاری دستوپنجه نرم میکردند، چه برسد به زنان خانه.
دو دهه پیش بود که یک روحانی جوان، بارقهای از امید و زندگی را با یک کارآفرینی ساده در دل محرومیت این شهر کوچک روشن کرد. حاج روحالله فدایی یک پدر دهه شصتی است که چندسالی میشود بساط سمنوپزی را در خانههای شهر «درق» برپاکرده است تا علاوه بر تحول اقتصادی اهالی شهر برای بسیاری از مردان و زنان درقی ایجاد اشتغال کرده باشد.
به گفته حاج آقا فدایی، اهالی این شهر فقط در ایام عید نوروز سنت سمنوپزان داشتند اما در سالیان اخیر 300کارگاه سمنوپزی در این شهرفعالیت میکنند، تا جایی که این شهر کوچک به پایتخت سمنوی ایران شهره شده است.
آقا روحالله فدایی40سال دارد. اصالتش برمیگردد به شهرستان جاجرم در استان خراسان شمالی. او از هجدهسالگی که طلبگی را آغاز کرده است ساکن مشهد میشود و در همان سالها با دختر یکی از اهالی درق ازدواج میکند و همسایه پدر همسرش در محله کوثر میشود. داستان سمنوپزان در شهر درق نیز از همین وصلت شروع میشود.
روحانی کارآفرین و جوان به ما میگوید: هر سال طلبهها برای تبلیغ مسائل دینی به شهرها و روستاهای مختلف میروند. سال83 بود که بهواسطه آشنایی پدرخانمم برای تبلیغ به روستای درق رفتم که حالا برای خودش شهری شده است. اهالی این شهر رسم دارند که در ایام نوروز برای خودشان سمنو درست میکنند، متوجه شدم که طعم و مزه این سمنو بسیار خوب و متفاوت است. روی منبر مطرح کردم که چرا از این محصول درآمدزایی نمیکنید.
آنزمان فروش سمنو، آن هم در ایامی غیر از عید نوروز مرسوم نبود، از طرفی هم اینکه یک طلبه مبلّغ کار اقتصادی باشد، گفتمان جدیدی بود که خیلیها با آن موافق نبودند. حتی افرادی که با علاقه من را برای منبر دعوت کرده بودند، انتقاد میکردند. اما با استدلالهایی که داشتم، میدانستم که اینکار درست است و بالأخره جواب میدهد، البته لازم بود که خودم کارگاهی داشته باشم.
زمانی که ایده راهاندازی کارگاه سمنوپزی به ذهنش میرسد، هیچ سرمایهای در بساط ندارد که بتواند مواد اولیه را تهیه کند، اما باز هم نمیگذارد ناهمواریهای راه، او را از مسیر منحرف کند. یکمیلیون تومان وام میگیرد و با همان مبلغ مقداری گندم، بادام و آرد گندم را تهیه میکند؛ «خیلیها میگویند با دست خالی نمیشود کاری را شروع کرد، اما من اینکار را انجام دادم. کارگاه کوچک سمنوپزی ما خیلی زود به درآمدزایی رسید و من مبلغی را که وام گرفته بودم، در اقساط پنجاههزارتومانی برگرداندم.»
حاج آقا فدایی ادامه میدهد: برای سمنوپزی به کارگاهی مناسب نیاز داشتم که مورد تأیید اداره بهداشت باشد. از این رو به زن و شوهر جوانی که در حال تکمیل خانه نیمهسازشان بودند، پیشنهاد دادم هزینه ساخت پارکینگ منزلشان را میپردازم به شرطی که ابعاد و ارتفاع آن برای کارگاه سمنو مناسب باشد و بعد از راهاندازی کارگاه، خودشان هم میتوانند در همینجا مشغول به کار شوند، این یعنی یک کارگاه خانوادگی.
روحانی محله کوثر میگوید: حاج اسماعیل فخرایی که الان جعبههای سمنو را آورد، 15، 16سالی میشود که مسئول کارگاه ماست. خودش بنّاست و خانمش سمنو میپزد. حتی بچههایش هم کار بستهبندی را انجام میدهند و با ذوق برچسب روی بستهها را میچسبانند. مواقعی هم که سفارش ندارم خودشان برای خودشان سمنو میپزند.
روحانی کارآفرین محله کوثر توضیح میدهد: بحث درآمدزایی از سمنو بعد از دو سال بین مردم دَرَق دهان به دهان میچرخد. بعد از کارگاه جمع و جوری که راهاندازی کردیم «حاجی بختو» هم دست به کار شد و به همان شیوه سنتی در حیاط خانهاش کارگاه سمنوپزی راهاندازی کرد. او تریلی و کامیون داشت اما همه کار و بارش را کنار گذاشت و تمام وقتش را برای حرفه سمنوپزی صرف کرد. بعد از حاجی بختو سایر اهالی روستا هم یکییکی کارگاه پخت سمنو را در حیاط خانهشان راهاندازی کردند، بهطوری که الان 300کارگاه سمنوپزی در شهر دَرَق ثبت شده که بیش از 50کارگاه فعال است. حدود 20کارگاه شغلشان فقط سمنوپزی است. درق شده پایتخت سمنوی ایران.
نتیجهاش هم شد همین سمنویی که میبینید. مراسم پخت سمنوی درق ثبت ملی شده و الان سوغات این شهر است وبیشتر مردم از همین راه درآمد دارند. مراحل پخت سمنو تا رساندن به دست مشتری، از تولید جوانه و بذرریزی گندم تا حمل آن به شهرهای مختلف، همهاش اشتغالزایی است. در اصل اهالی این شهر گنجی داشتند و خودشان خبر نداشتند.
300کارگاه سمنوپزی در شهر دَرَق ثبت شده که بیش از 50کارگاه فعال است. حدود 20کارگاه شغلشان فقط سمنوپزی است
از نظر حاج روحالله هر شهر و روستایی این ظرفیت را دارد که در آن تحول اقتصادی شکل بگیرد. چهارسال قبل که برای تبلیغ به روستای مغان دعوت شد مشابه کاری که در درق انجام داد در این روستا هم شروع کرد.
او تعریف میکند: مغان روستایی است در نزدیکی مشهد که متأسفانه آبادانی کمی دارد. من معتقدم یک روحانی وقتی برای تبلیغ به جایی میرود، باید برای مسائل روزمره مانند مشکلات شهری، اقتصادی و زیرساختی هم حرفی برای گفتن داشته باشد. من متوجه شدم که در مغان درخت میوه زیاد است. نیمی از این میوهها زیر درختان میریزند و هدر میروند. پیشنهادهای مختلفی دادم، مانند درستکردن میوه خشک، سرکه یا مربا. خوشبختانه اهالی مغان از پیشنهادم استقبال کردند. معتمدان و قدیمیهای روستا به من گفتند که هر کاری از آنها بخواهیم کمکمان میکنند و حدود 20جوان اعلام آمادگی کردند که همکاری کنند. این یعنی پذیرش گفتمان. حالا داریم صحبت میکنیم تا زیرساختهایی مانند داشتن سردخانه را فراهم کنیم و کمکم مغان را به قطب مربای ایران تبدیل کنیم.
یکی دیگر از طرحهای فدایی این است که در مساجد برای مسجدیها کار ایجاد کند. دو سال مسئول امور مساجد مناطق 9 و 10 و 11 و 12 مشهد بوده و توانسته تعدادی از مساجد این مناطق را به خودکفایی برساند. او معتقد است نوجوان مسجدی نباید وقتی به سن بالاتر رسید برای امرار معاش از مسجد دور شود، بلکه باید در همین فضاها برای او شغل وجود داشته باشد. او بر ظرفیتهای موجود تاکید میکند و میگوید: ما هم باید ظرفیتهای هر محل را که گنجی محسوب میشود به مردم همانجا نشان دهیم.
مراسم پخت سمنوی «دَرَق» ثبت ملی شده و الان سوغات این شهر است وبیشتر مردم از همین راه درآمد دارند